شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳
اجتماعی

جنگ سرد ترکیه و اسرائیل در میدان شام/ بازی ترکیه در سوریه، اسرائیل را از گود خارج می‌کند؟

جنگ سرد ترکیه و اسرائیل در میدان شام/ بازی ترکیه در سوریه، اسرائیل را از گود خارج می‌کند؟
تحولات جدید در میدان شام سبب شده است تا مقامات ارشد نظامی- امنیتی اسرائیل نسبت به آینده حضور ترکیه در خاک سوریه با دیده تردید و نگرانی نگاه کنند. در جریان سفر اخیر احمد الشرع به آنکارا دو طرف توافق کردند تا ارتش ترکیه امکان ایجاد پایگاه نظامی دائمی، به ویژه پایگاه هوایی را در سوریه پیدا کند. این موضوع سبب خواهد شد تا معادلات شرق مدیترانه به نفع آنکارا- دمشق و به ضرر اسرائیل تغییر کند. در چنین شرایطی سوال اصلی تحلیلگران عبری آن است که آیا ترکیه به مانند ایران تبدیل به «تهدید راهبردی» علیه منافع اسرائیل خواهد شد یا خیر؟
  بزرگنمايي:

پایگاه خبری شاخص بازار: قریب به دو ماه پیش ترکیه با حمایت از اتاق عملیات «فتح المبین» تحت هدایت احمد الشرع، و پیش‌روی به سمت دمشق و سپس تغییر نظام سوریه، معادلات ژئوپلیتیکی در منطقه شرق عربی را تغییر داد. با آنکه در این مسیر اسرائیل، اردن، قطر و تا حدی امارات نیز با آنکارا همراه بودند، اما از همان لحظات ابتدایی و نحوه پیش‌روی معارضان به سمت پایتخت مشخص بود که منافع بازیگران درگیر در این میدان متفاوت و گاهی در تضاد با یکدیگر قرار دارد. در حالی امارات، اردن و حتی روسیه ترجیح می‌دادند که خیلی زود دولتی براساس سازوکار پیش‌بینی شده در قطعنامه 2254 شورای امنیت اداره امور در دمشق را به دست بگیرد، اما محور ترکیه- قطر زمینه قدرت‌گیری سریع احمد الشرع و متحدان وی را فراهم کردند. در حالی که معارضان سوری خوشحال از کنار زدن دشمنه دیرینه خود یعنی «خاندان اسد» از اریکه قدرت بودند، اسرائیل با غنیمت شمردن فرصت به دست آمده تمام استعداد‌های آفندی- پدافندی سوریه را تنها در چند روز نابود کرد. همزمان نیرو‌های ارتش اسرائیل با عبور از مرز‌های سابق وارد جنوب سوریه شده و خود را به 20 کیلومتری دمشق رساندند. در شرایط کنونی احمد الشرع در حالی کنترل دمشق را در اختیار دارد که ترکیه در شمال، کرد‌ها در شرق و اسرائیل در جنوب، عملا سوریه را تبدیل به کشوری چندپاره کردند که هیچ دورنما و آینده مشخصی ندارد. برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا ضمن بررسی توان نظامی ترکیه و رژیم صهیونیستی، به بررسی اعتبار و اصالت نزاع میان این دو بازیگر منطقه‌ای بپردازیم.


با توجه به گزارش‌های اخیر مؤسسات تحلیلی نظامی بین‌المللی توان نظامی اسرائیل و ترکیه نشان دهنده دو رویکرد متفاوت و عمیقاً رقابتی است. اسرائیل با برخورداری از برتری کیفی در فناوری‌های پیشرفته دفاعی-تهاجمی همواره بر «قدرت بازدارندگی» خود در منطقه تأکید داشته است. بر پایه داده‌های مؤسسه مطالعات استراتژیک بین‌المللی، بودجه دفاعی اسرائیل حدود 24 میلیارد دلار است که 5.6٪ از تولید ناخالص داخلی آن را تشکیل می‌دهد. این رژیم با ایجاد شبکه پیچیده سامانه‌های ضدموشکی (مانند گنبد آهنین و آرو 3)، ناوگان گسترده جنگنده‌های نسل پنجم اف-35 و قابلیت‌های سایبری و اطلاعاتی به عنوان یک قدرت مخرب در سوریه عمل می‌کند. در سوی مقابل ترکیه با بودجه دفاعی 15.5 میلیارد دلاری و ارتش متعارف بزرگ‌تر (با حدود 355 هزار نیروی فعال) بر «عمق راهبردی» و حضور فیزیکی در سوریه تمرکز دارد. پیشرفت‌های چشمگیر ترکیه در تولید پهپاد‌های تهاجمی مانند بایراکتار تیبی2 و موشک‌های کروز محلی، توان عملیاتی این کشور در عملیات‌های فرامرزی را تقویت کرده است. با این حال ضعف نسبی ترکیه در برخورداری از سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته و ناوگان محدود جنگنده‌های نسل چهارم-پنجم، جایگاه آن را در مقایسه با اسرائیل در سوریه تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اسرائیل برای تحقق ایده «نیل تا فرات» و عملیاتی کردن کریدور داوود چاره‌ای جز «تهدید انگاری» و تضعیف تمام قدرت‌های موجود در منطقه غرب را ندارد. در این میان کشور‌های عرب سنی به دلیل داشتن روابط نزدیک با واشنگتن و در عین حال داشتن میل برای همکاری با اسرائیل از این قاعده تا حدودی خارج شدند، اما ایران و ترکیه همچنان دو چالش اصلی بر سر تبدیل شدن تل‌آویو به قدرت اصلی نظامی- امنیتی در منطقه «منا» هستند. پس از تغییر موازنه میان اسرائیل و محور مقاومت (پسا طوفان الاقصی)، رسانه‌ها و اتاق‌های فکر اسرائیل بیش از گذشته بر چالش ترکیه و رویای نئوعثمانی اردوغان متمرکز شدند. ترک‌ها به دلیل داشتن شرایط خاص جغرافیایی و نفوذ گسترده از آسیای مرکزی تا شرق آفریقا چالشی جدی برای برنامه‌های اسرائیل جهت تبدیل شدن به قدرت اصلی منطقه محسوب می‌شوند. این موضوع پس از آن قوت پیدا می‌کند که ایران به دلیل سقوط سوریه و در عین حال مشکلات اقتصادی تصمیم بگیرد تا در سال‌های آینده انرژی خود را بر روی بازسازی توان ملی متمرکز کند. در دوران جدید تهران با مشاهده نقاط ضعف و قوت خود در محیط منطقه‌ای ممکن است تصمیم بگیرد تا در دکترین دفاعی خود تجدید نظر کرده و گزینه تقویت حداکثری توان نظامی کشور را در دستور کار قرار دهد.

منطق رقابت میان ترکیه و اسرائیل در «میدان سوریه» شاید به مانند همکاری این دو بازیگر در منطقه قفقاز جنوبی نباشد. در جنگ دوم قره باغ، همکاری اسرائیل و ترکیه با هدف پیروزی باکو بر ایروان و فراهم شدن بستر لازم برای تسلط بر منطقه سیونیک و ایجاد دالان زنگزور دنبال می‌شد. تحقق این طرح ژئوپلیتیکی در نهایت منجر به محدودتر شدن دایره ارتباطی، تضعیف جایگاه ترانزیتی و کاهش وزن ایران در معادلات آینده قدرت خواهد شد. در این پرونده، عملیاتی شدن کریدور ریلی «یک کمربند- یک جاده» که چین را به اروپا متصل می‌کرد لزوما در تضاد با منافع اسرائیل قرار نداشت و این موضوع سبب اصطکاک نشد. اما در پرونده سوریه به نظر می‌رسد با آنکه در ابتدا دو طرف منفعت مشترکی در فرآیند سقوط نظام سوریه و خروج ایران از این کشور داشتند، اما به دلیل منافع متضاد آنها در حفظ یکپارچکی- تجزیه و در عین حالی قوی یا ضعیف بودن نظام آینده سوریه سبب شده است تا این دو بازیگر به تدریج در وضعیت تقابل قرار بگیرند. این موضوع به قدری پر رنگ است که حتی اندیشکده‌های عبری از احتمال تکرار الگوی «جنگ در منطقه خاکستری» میان گروه‌های مقاومت ترکیه و اسرائیل سخن بگویند. یعنی به عبارت دیگر آنکارا بدون درگیری مستقیم با اسرائیل از گروه‌های سنی همسو با خود برای مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه حمایت کرده و جلوی تجزیه سوریه را بگیرد.


نظرات شما
آخرین اخبار